قدری تکان بده دنیای پوچ را
دنیای کج مدارِِِ غریبان فروش را
قدری نفس بکش ,اگر اینجا نه غایت است
حتی اگر , مرگ ; برایت یه حاجت است
باید نوشت تا که دلم تازه تر شود
تا از حصار غم بگریزد , و رد شود . . .(ادامه دارد همچنین . . .)
نمیشه, با دستهایی نوشت
که قندیل بستن با نبودنِ گرمیِ دست هات
اما این روزا . . .
سر گذاشتم رو شونه هایِ خودم . . .
بی تو ;
گریه میکنم برایِ هیـــــــچ هایی , که هیــــــــــچ وقت نداشتمشون!
بازم میگم: ای کـــــــــاش;
و باز میگم: جیره ی ای کاش هام ,
تموم نشه یه وقت (!)
(بی نشان)
بــــــــــــــــرات نوشت :
: لطفا مَرا موقتن دوست داشته باش !
: فراموش خانه است دلت ؟!
: نرسیدنت , افسانه ی تلخی ست . . . تو که میدانی بابونه ,هااا؟
: هر روز , بی تو ; روزِ مباداست !(چقدر دوست داشتنیه نه؟!)
: من و یادِ خنده هایِِ تو . . .; مســــــــــت می شوم هنــــــــــوز!
: پرنده بر دوشِ تو که خانه کرد . . . پرواز چه حقیر است, در نظرش !
پند , نوشت:
+ حواسِت باشه , زندگی بیشتر از اونی که کُشتی باشه , شطرنجه عزیزکم!
+ آدم ها دو دسته اند :بدبخت هایی که گرفتارِ قفسن ; بدبخت تر هایی که عاشقِ قفسن(تو کدومی کَلَک؟!)
+ به چشمِ کودکِ عاقل مَرا نِگاه مکن . . . کسی که عشق ندارد , به عقل متهم است !(واااویلا !چه شود...)
به یادت , پـــــــــیــــــــــوندم :
من با قصه هایِ کهنه ,
نه ;
خوابم نمی بَرَد . . .
بتابِ چشمه ی نور,
تشنه از شب آمده است !
(دست بردن در اشعارِِ این و اون . . . شد این!). . . خوبه ماه بانو؟
نظرات شما عزیزان: